-
Where am I now!
یکشنبه 9 خرداد 1400 02:54
In 10 years ago my life was sucks , it's still sucks in different way! anyway. I was reading my notes after 10 years. were suck good and bad days, I still smoking , one day it will kills me! WTF! what ever! by reading my notes I realized life is like a movie. F it. bye!
-
شب یکم
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 01:01
الان یک سالو نیم میشه رفتی تو این مدت خیلی چیزا یاد گرفتم از خیلی ها بدی دیدم خیلی ها رفتند خیلی ها اومدن خیلی منتظرت بودم ی پیامی از طرف تو بیاد... بهت گفته بودم بری خطمو عوض میکنم اما نتونستم هنوزم منتظرم,منتظر اون پیامای قشنگت منتظر اون دوستت دارم هات خواستم فراموشت کنم. خواستم باکسی باشم. اما نشد هنوز تورو کمبود...
-
Unknown1
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 00:52
سلامتی پسری که رفت سربازی تا زود برگرده دلشو به دست بیاره وبره خواستگاری سلامتی 21 ماه پست دادن ها و لحظه شماریها ودور بودن ها سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقـــــــــــــش سلامتی اون شب سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بغض داشتن اما پسر خندید تا جشن خــــراب نشه سلامتی اون خنده زوری سلامتی اون عروسی که...
-
Unknown
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 00:47
چقدر امشب حس دیوونه شدن دارم...
-
he
چهارشنبه 29 آبان 1392 18:24
رفیق ; وقتی سیگار نمیکشی یعنی درد نداری , یعنی غم نداری... یا شاید دردهایت مرهمی دارد یا سنگ صبوری... وقتی سیگار نمیکشی با روحِ تلاطم و تردید بیگانه ای لابد.. لابد نمیدانی تـــــــلخ یعنی چه...؟ یا شاید میدانی و کسی آرامت میکند... شاید کسی شیرینیِ تلخی هایت شده... امـــــــا رفیق... ! گاه انسان به جایی میرسد که هیچکس...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 مرداد 1392 01:48
در درونم اتشی بپاست هم خسته ام و هم خاموش فردایی وجود نداره چون دلم پر از درد یاره هم رنجورم و هم دلشکسته چی شده که روحت منو درک نمی کنه؟ چشمات میبینه اما دلت نمی دونه هر جدایی یک اغازی است با این رفتن به اخر نمیرسم اما میخوام بگم که برگرد بگم که تورو دوست دارم بفهم اینو که در حسرت دیدارتم
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 18 مرداد 1392 01:32
اتاق تاریک من و تیغ دوتا دست دارم یکی قاتل میشه یکی قربانی اخی تخت من از سفیدی ببین به چه رنگی در اومده قرمز شدی؟! اشکال نداره این خون منه به خونم عادت کن چون من دیگه نیستم
-
girl
شنبه 8 تیر 1392 09:27
بسر دختر زیبایی را دید شیفتش شد. چند ساعتی باهم تو خیابون قدم میزدند که یهو یه بنز گرون قیمت جلوی باشون ترمز زد. دختر به بسر گفت : خوش گذشت ولی من نمیتونم همیشه بیاده راه برم, بای نشت تو ماشین راننده بهش گفت خانم ببخشید من راننده این آقا هستم لطفا بیاده شید...
-
عیدتون مبارک
پنجشنبه 15 فروردین 1392 20:24
سلام به همه امیدوارم عید خوفی رو گذرونده باشید... فردا قراره دوباره برم لاهیجان اصلا توخونه نمیتونم درس بخونم تواین 15 روز نهایتا 1 ساعت خوندم... موفق باشید....
-
محرمانه
جمعه 20 بهمن 1391 21:57
-
قبول شدم...
جمعه 20 بهمن 1391 21:50
سلام... دانشگاه قبول شدم. بامعدل 13.40 به خودم امیدوار شدم! دیروز فاطمه رو دیدم جدیدا خیلی بد شده تو رفتار و مرام. ومعرفت.... دیگه اعصابشو ندارم راجعش چیزی بنویسم اثرات مشروب هایی که خورده بودم تازه ظاهر شدن... معده م دیگه جواب نمیده... خدایا مریضان اسلام را شفا بده!!!
-
بعد از ماه ها
جمعه 15 دی 1391 18:02
سلام... بعد از ماه ها به یکی از ارزو هام رسیدم میرم دانشگاه ... دانشگاه اندیشمند لاهیجان. جاتون خالی... شیطنت های سر کلاس ... رید.. به دخترای کلاس.. چسبیدنشون ... اس کردن استادو... میخوام بعد از اینکه فوق گرفتمهرجوری شده پرواز کنم انور آب جمعه ۱۵.۱۰.۹۱
-
خیانت تلخ
دوشنبه 3 مهر 1391 09:00
آره .... وقت نبودنت به تو خیانت کردم سیگار هر شب بر لبانم بوسه میزد .... عاشقانه اما تلخ .
-
.....
سهشنبه 20 تیر 1391 09:54
خسته ام... کمی شاد.... رابطمون شده مثل بچه ها گاهی قهر گاهی اشتی .... دیگه نمیخوام فعلا بنویسم .... تو که داری مطالبمو میخونی..... واسم دعا کن..... ممنون ...
-
بغضها امانم را بریده اند...
جمعه 9 تیر 1391 20:53
بغضها امانم را بریده اند. می خواهم حرف بزنم. دلم آنقدرگرفته است، که می خواهم به اندازه هزارقرن گریه کنم. می خواهم نباشم. حس می کنم جایی ازقلبم سوراخ شده است. خسته ازتو نیستم . خسته ازهیچ کسی نیستم. خسته از دوستی ها و دشمنی ها نیستم. خسته ازاین همه دوری هستم. فاصله آدمها نسبت بهم آنقدرزیاد شده است، که گویی کسی، کسی را...
-
من و تو میتونیم "ما" بشیم
پنجشنبه 1 تیر 1391 00:35
من و تو ، چرا نشیم ما ؟ چرا ما میون دنیا ، این همه از هم جداییم؟! نمی دونم چرا ما ها ، خبری از هم نداریم !؟ خبری از آب و آینه ، خبر از خدا نداریم ! خیلی وقته شایدم ، نه اما ، انگار یه سرابه خیلی وقته که تو دنیا خبری از آدما نیست! آدمایی که دلاشون ، پر بود از یاد اقاقی اونایی که لباشون پر بود از گلهای احساس همونایی که...
-
فقظ تو...
شنبه 27 خرداد 1391 22:43
خیلی دلم تنگه.... زندگیم شده دلتنگی .الان 5 روز از جداییمون میگذره.... اونشب نمیدونم چرا خوابم نمیبرد خوشبحالت.... پیام اخرت هیچ وقت یادم نمیره..." دارم روانی میشم " دقیقا ساعت 2:18:00 شب بود... اره فاطمه بهت گفتم بعد تو همدم تنهاییام دوده.... دود منو میفهمه ... دوسم داره .... کم رنگ هست اما دورنگ نیست... تا...
-
دلم ...
چهارشنبه 17 خرداد 1391 23:08
دلم گرفته... ای خدا چرا نخواستی منو اون ما بشیم؟ تنها ارزوی زندگیمو ازم گرفتی.... اون همه چیز من بود.... اخه چرا؟ منو اون که واسه هم میمردم.... زندگیم با رفتنش دگرگون شده.... به خودم قول میدم دیگه عاشق نشم... ایکاش میتونستم به پارسال برگردم.... یاد گذشته داره دیوونم میکنه.... یادش بخیر اون روزی که حسن اومده بود...
-
اشتی با اون
شنبه 13 خرداد 1391 14:44
چند شب بود که خیلی دلم گرفته بود... شب سوم بهش پیام دادم گفت مثل هرشب دارم گریه میکنم از دوریت خیلی دلم سوخت خاطرات دوباره زنده شد... برگشتم چون فکر میکردم از قبل بهتنر شده... دوروز گذشت تا اینکه بعد از پیامی که ساعت 4 داد دیگه جوابمو نداد تا نزدیکای 8 شروع کرد به تک زدن منم جوابشو ندادم تا..... ساعت 10رفتم شارژ گرفتم...
-
پیش فرض ولی رفتی
یکشنبه 7 خرداد 1391 19:37
شبی از پشت یک تنهایی غمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت بودن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های آبی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهاییم رویید با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ آبی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم سرگردان و حیران چشمانیست رویایی و من تنها...
-
تــــــــــو
یکشنبه 7 خرداد 1391 19:35
تا کدوم ستاره دنبال تو باشم تا کجا بی خبر از حال تو باشم مگه میشه از تو برید و دل کند بگو می خوام تا ابد مال تو باشم از کسی نیست که نشونی تو رو نگیرم به تو روزی می رسم من،که بمیرم هنوز هم جای دو دستات خالی مونده تا قیامت توی دستای حقیرم خاک هر جاده نشسته روی دوشم کی میاد روزی که با تو روبرو شم من که از اول قصه گفته...
-
ضدحال
شنبه 6 خرداد 1391 00:33
باورم نمیشه.... یک ساعت پیش به نکیسا پ دادم گفتم من همین جوری میتونم باهات باشم ولی حساب دیگه ای روی من باز نکن... خیلی ضدحال خورد همش پ عاشقانه میداد... فاطمه هم که جدیدا پ میداد فهمیدم که خیلی لش شده دیگه نمیخوامت... میخوام اگه بشه از نکیسا جدا شم. میخوام تنها باشم.
-
LIFE
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:49
نمیدونم چجوری شروع کنم.... جمعه هفته گذشته با مهدی رفیقم که فکر میکردم ادمه دعوا کردم صبحش هم با نکیسا بهم زدم مهدی بهم میگفت من با نکیسا تو یک هفت سر حرفای سکسیو باز کردم بهش گفته بودم من اونو واقعا میخ.وام اما اون به من گفت منم میخواستمش اما دیدی اون با من چیکار کرد؟ الان 4 روز از جدایی من و نکیسا میگذره خیلی تنها...
-
SMOKE
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:49
سلام . امروز یکم خوشحالم چون نزدیک یک هفته س سیگار مصرف نکردم. یادش بحیر روزایی که با فاطمه بهم میزدم یا اعصابمو بهم میریخت همون لحظه واسه پایین اوردن عصابنیت نیاز شدیدی به سیگار داشتم. این چند روز دیگه به فاطمه فکر نمیکنم .... thanks god
-
شب تخمی
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:48
امشب خیلی اعصابم کی ر یه . خیلی داغونم . ایکاش من بوجود نمی امدم خیلی بدبختم. الان به فاطمه زنگیدم. دیگه حالش خوب بود دیگه گریه نمیکرد. دلم میخواد بشینم اشک بریزم نکیسا هم که فکر میکنم ازم میخواد شارژ بتیغه فردا با نکیسا بهم میزنم. لعنت بهش....... لعنت به هرچی دختر........ خیلی دارم میسوزم امروز نزدیک بود با یه ادم...
-
ساعت 6:39
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:48
ساعت 6:39 هست خیلی دلم گرفته به فاطمه اسمس دادم گفتم در چه حالی . گفت با رفیقام پارکم خیلی ناراحت شدم ... لعنت به هرچی عشق..... خسته ام ای خدا.... چرا نخواستی ما بهم برسیم ما که همو خیلی دوست داشتیم واسه هم میمردیم.... دلم میخواست الان بچه ها بودند باهاشون میرفتم بیرون... لعنت ...... روز های تنهایی سخت نیست...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:47
ای فــلانی ، زنـدگی شایـد هـمـیـن بـاشـد،یـک فـریـب سـاده و کوچـک،آن هـم از عـزیـزی کـه تـو دنـیـا را جـزء بـرای او،و جـزء بـا او نـمی خـواهـی نوازشم کن...!!! نترس....؟؟؟ تنهایی واگیر نداره... آنقدر مرده ام که هیچ چیز نمی تواند مردنم را ثابت کند برای هزارمین بار پرسید: تاحالا شده من دلت رو بشکنم؟ منم برای هزارمین بار...
-
شب, تنهایی
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:46
الان غروب شده. خیلی اعصابم بهم ریخته ... الان هی فاطمه چسبیده من... دیشب زنگ زده بود داشت گریه میکرد هیچ وقت اینجوری نبود. خیلی دلم سوخت واسش طاقت شنیدن گریه هاشو نداشتم... بالاحره قبول کردم باهام باشه تا فراموشم کنه با رابطه کمتر... ای خدا خیلی بهم ریختم... کاش یکی بود باهاش دردل میکردم... خیلی دلم تنگ شده ... ایکاش...
-
نکیسا
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:45
تابحال شده همزمان عاشق دونقر باشید؟ من به مدت دوسال با یکی بودم که سال از خودم بزرگتر بود. هردومون همو میخواستیم امااون ....میترسید. دوروز پیش پنج شنبه رفته بودم خونه خاله... بایکی اشنا شدم نمیدونم ایشون چجوری بودند که سریع منو جذب خودشون کردن. خیلی دوستش دارم... امروز از فاطمه اییکه دوسال باهاش بودم جدا شدم. دیگه...
-
I AM BACK!
سهشنبه 26 اردیبهشت 1391 11:44
بعد از مدت ها دوباره برگشتم.... **** امروز سر کلاس به یه معلمم که فکر میکردم ادمه گفتم امتحان از درس چی میگیری برگشت گفت از عمه ی تو میگیرم... خیلی سوختم اما چیزی نگفتم . زنگ اخر ...کش پدر بهم تهمت زد بهم گفت طوله سگ. خیلی اعصابم kیری شد.میخواستم همونجا مادرشو پخ پخ کنم اما بازم گفتم اخرسال هست چیزی نگم بهتره... بعدش...