در درونم اتشی بپاست
هم خسته ام و هم خاموش
فردایی وجود نداره چون دلم پر از درد یاره
هم رنجورم و هم دلشکسته
چی شده که روحت منو درک نمی کنه؟
چشمات میبینه اما دلت نمی دونه
هر جدایی یک اغازی است
با این رفتن به اخر نمیرسم
اما
میخوام بگم که برگرد
بگم که تورو دوست دارم
بفهم اینو که در حسرت دیدارتم
اتاق تاریک
من و تیغ
دوتا دست دارم
یکی قاتل میشه
یکی قربانی
اخی
تخت من
از سفیدی ببین به چه رنگی در اومده
قرمز شدی؟!
اشکال نداره
این خون منه
به خونم عادت کن
چون من دیگه نیستم
بسر دختر زیبایی را دید
شیفتش شد. چند ساعتی باهم تو خیابون قدم میزدند که یهو یه بنز گرون قیمت جلوی باشون ترمز زد.
دختر به بسر گفت :
خوش گذشت ولی من نمیتونم همیشه بیاده راه برم, بای
نشت تو ماشین
راننده بهش گفت خانم ببخشید من راننده این آقا هستم لطفا بیاده شید...
سلام به همه
امیدوارم عید خوفی رو گذرونده باشید...
فردا قراره دوباره برم
لاهیجان
اصلا توخونه نمیتونم درس بخونم تواین 15 روز نهایتا 1 ساعت خوندم...
موفق باشید....